fajr 1400 01

انتخابات 1400

تیتر اخبار

چه کسی آنلاین است؟

ما 7 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در دیدار آقای عمران خان نخست‌وزیر پاکستان و هیئت همراه، روابط ایران و پاکستان را بسیار عمیق و مردمی دانستند و با تأکید بر لزوم استفاده از این بستر برای افزایش همکاریهای دو دولت خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی ایران از مدتها قبل طرحی چهار ماده‌ای برای توقف جنگ در یمن ارائه کرده است و پایان این جنگ، می‌تواند تأثیرات مثبتی در منطقه به دنبال داشته باشد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با برشمردن نمونه‌هایی از ارتباطات عمیقاً نزدیک و مردمی دو ملت ایران و پاکستان، تأکید کردند: نگاه جمهوری اسلامی ایران به پاکستان نگاه به یک برادر در همسایگی است و با وجود این فرصت بی‌بدیل، روابط دو کشور باید بسیار گرمتر و بهتر از وضع موجود باشد و امنیت مرزها ارتقاء یابد و برنامه‌های معطل‌مانده مانند خط لوله گاز تکمیل شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تحسین دغدغه دولت پاکستان در خصوص استقرار صلح و امنیت، منطقه غرب آسیا را بسیار حساس و خطیر خواندند و با تأکید بر مراقبت همگان از بروز حادثه، از نقش مخرّب برخی کشورهای منطقه در حمایت از گروههای تروریستی در عراق و سوریه و ایجاد جنگ و خونریزی در یمن ابراز تأسف کردند و افزودند: ما انگیزه‌ای برای دشمنی با این کشورها نداریم اما آنها تحت اراده آمریکا هستند و در جهت خواست آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران عمل می‌کنند.
ایشان گفتند: جمهوری اسلامی ایران از مدتها قبل طرحی چهار ماده‌ای برای پایان جنگ یمن داده است و اگر این جنگ به نحو درستی پایان یابد، می‌تواند تأثیرات مثبتی در منطقه به دنبال داشته باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران آغازگر هیچ جنگی نبوده است، خاطرنشان کردند: البته اگر کسی شروع کننده جنگ در مقابل ایران باشد، بدون تردید پشیمان خواهد شد.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای عمران خان نخست‌وزیر پاکستان، ایران و پاکستان را دو کشور برادر خواند و گفت: همکاری‌های تهران و اسلام آباد باید گسترش یابد و ما برای روابط روی ایران حساب ویژه باز کرده‌ایم، چرا که ایران را یک شریک مهم بخصوص در حوزه تجاری تلقی می‌کنیم.

گفته بودند مراسم ۸ صبح شروع می‌شود و ما باید حدود ساعت ۶ صبح خود را به اتوبوسی برسانیم که جنب اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان مستقر بود و می‌خواست خبرنگاران را به مشهد اردهال ببرد تا سرِ وقت برای «قالیشویان» آماده شویم. جز من و عکاس همراهم و یک عکاس دیگر که از تهران آمده بودیم، چهارپنج نفر دیگر، بچه‌های خبرنگارِ کاشانی بودند که برای انعکاس این اجتماع سالانه می‌خواستند به اردهال در ۴۲ کیلومتری کاشان بیایند.

در همان ساعات اول صبح، جمعیت زیادی خود را به مشهد اردهال رسانده بودند و خیلی‌ها هم چادر زده بودند و مشخص بود که از شب قبل در اطراف و اکناف حرم حضرت علی بن محمد باقر (ع) مقیم شده بودند و تا چشم کار می‌کرد، ماشین‌های پارک شده بود.

بازرسیِ سفت و سختی شدیم. هر آنچه در کیف‌مان بود وارسی کردند، نام‌مان را در فهرست خبرنگاران اعلام شده چک کردند و با کارت خبرنگاریِ آویزان بر گردن‌مان تطبیق دادند و مجوز گرفتیم وارد صحن حرم شویم. گفتند هرجا خواستید برای گزارش یا عکاسی می‌توانید بروید جز پشت‌بام‌ها که آنجا قرق نیروهایی است که قرار است امنیت مراسم را تامین کنند.

برنامه‌ کمی پیش از ۸ صبح آغاز شد و دو مراسم همزمان جریان گرفت؛ عده‌ای در شبستان، قالی لوله‌شده‌ای را از اتاق مشخصی خارج کردند و روی دست بردند و در محلی خاص قرار دادند و مشغول عزاداری شدند و گروهی دیگر، ذکرگویان، چوب به دست، به صحن آمدند و کمی بعد، سخنرانی یکی از روحانیان آغاز شد. از این لحظه مراسم قالیشویان آغاز شد و حدود چهار ساعت به طول انجامید و تا موعد اذان ظهر و نماز جمعه ادامه یافت.

عزاداری‌ها که تمام شد، ساعت حول‌وحوش ۹ و ۳۰ دقیقه صبح بود. حالا باید قالی را تحویل همان‌هایی می‌دادند که در صحن منتظر مانده بودند. هروله‌کنان قالی از جای خود برداشته و دور ضریح طواف داده شد. اهالی خاوه حالا قالی را به اهالی فینِ کاشان تحویل دادند.

گروهی جلودار بودند. آنان همان چوب به دست‌ها بودند که چوب‌های خود را به هم می‌زدند و ذکری بر لب داشتند و از پس‌شان، کسانی بودند که تا چشمه مشایعت‌کننده قالی شده بودند. قالی باید به چشمه‌ای در همان حوالی می‌رفت تا به شکلِ نمادین شسته شود. عده‌ای هم، در آنجا در حال سینه‌زنی بودند و کسی برایشان نوحه می‌خواند.

حدود ساعت ۱۱ جمعیت دوباره به صحن گسیل شد. حالا باید همان قالی را فینیها به خاوه‌ای‌ها پس می‌دادند. اتفاقی که البته به‌سبب حجم عظیم عزاداران تا حوالی اذان ظهر به طول انجامید. آنان قالی را تحویل گرفتند و بر سر و سینه‌زنان، در همان اتاقی قرار دادند که صبح خارج کرده بودند، تا «قالیشویانِ» سال آینده.

مراسم که تمام شد، دنبال کسی می‌گشتم که درباره این مراسم بگوید و من بشنوم. از خدّام پرس‌وجو کردم و به «علیرضا قاسمی» رسیدم که معاونت خادمان افتخاری این آستان مقدس را برعهده دارد و پای صحبت‌هایش نشستم  تا هم از این امامزاده جلیل‌القدر بگوید و هم درباره این آیین سنتی. او این‌طور می‌گوید که حضرت ابوالحسن علیبنمحمدالباقر (علیه‌السلام) فرزند بلافاصل امام محمدباقر، برادر امام جعفرصادق و پدرزن امام موسی‌کاظم (علیهم‌السلام) است و بیش از ۳۰۰ کتاب نَسَبی از جمله مهم‌ترین کتاب نسب یعنی «نسب قریش» که متعلق به قرن سوم هجری است، از وجود ایشان خبر داده‌اند.

ایشان تنها امامزاده‌ای در ایران است که با دعوت رسمی مردم وارد ایران شده چون دیگر امامزادگانی که به ایران آمدند یا به‌خاطر عشق و علاقه به حضرت رضا بوده یا به‌خاطر امنیتی که در ایران وجود داشته است، چون اهل‌بیت در سرزمین عراق و مکه و مدینه امنیت لازم را نداشتند. و دیگر آنکه چون نماینده امام صادق هم بود و مأموریتش تمدید شد، به نایب‌الامامین معروف است.

اما در سال ۱۱۳ هجری تعدادی از اهالی فین و چهل‌حصاران و اردهال نامه‌ای به امام محمدباقر نوشتند و از حضرتش درخواست یک مبلغ و راهنما کردند. عامر بن ناصر فینی به نمایندگی از مردم به مدینه رفت و نامه را تقدیم کرد. حضرت فرزندش علی را فرستاد. ایشان وسایل سفر را آماده کرد درحالی‌که شکل سفر حالت گریان داشت و وقتی سبب را پرسیدند، فرمود من می‌دانم دیگر از این سفر برنمی‌گردم. با توجه به اینکه امنیت کامل در مسیر نبود از راه جاسب وارد روستای «خاوه» شدند که قبلا خوابِق نام داشت. مردم آنجا وقتی شنیدند حضرت آمدند به استقبال آمدند. مردم خاوه سه سال میزبان ایشان شدند و به تبلیغ و ارشاد مردم پرداختند. خیمه‌های خود در همین مکانی که هم‌اکنون بارگاه ایشان است، مستقر کردند تا در دسترس همه باشند و فصل سرد سال را هم به کاشان می‌رفتند و در مسجد جامع کاشان نماز می‌گزاردند. اما حکام زمانه وقتی پیروان حضرت را دیدند که روزبه‌روز بر تعدادشان افزوده می‌شود، تاب نیاوردند و شبانه لشکر کشیدند. وقتی به اهالی خاوه خبر رسید، خیلی‌ها ازجمله بزرگان آنجا مانند خواجه جلال‌الدین، خواجه ملکشاه و باباظهیر خوابقی آمدند و در رکاب ایشان به شهادت رسیدند. پیکی هم به فین رفت ولی وقتی مردم فین به اینجا رسیدند، حضرت به شهادت رسیده بودند. حضرت وقتی یارانش به شهادت رسیدند، به دره‌ای در چهارکیلومتری اردهال به نام ازناوه رفت و در ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۱۶ هجری - یعنی ۵۵ سال پس از حادثه عاشورا - در محاذی همان دره به شهادت رسید و مانند حضرت سیدالشهدا، سر از بدنش جدا کردند و آنجا حالا به نام «قتلگاه» زیارتگاه عاشقان است. هم‌اکنون این محل را کربلای ایران نامگذاری کرده‌اند و آن هم به این دلیل است که نوع شهادت، تعداد یاران و رشادت‌هایی که در حماسه اردهال رخ داد بسیار به حماسه کربلا شباهت دارد. ۲۹ سال بعد از شهادت، نخستین گنبد و بارگاه ساخته شد اما قدمت بنای فعلی به دوره سلجوقیان می‌رسد که بعد، در دوره صفویه و قاجاریه تکمیل و گسترش یافت.

اما حالا به یاد آن حضرت، هر سال آیین سنتی قالیشویان در مشهد ایشان برگزار می‌شود که قدیمی‌ترین سند آن که در آرشیو ملی ایران موجود است، به بیش از ۲۰۰ سال پیش برمی‌گردد. با این حال، تحریفی که در آن شده است بسیار است ولی آنچه مسلم است، قالی نماد پیکر مطهر است که اهالی فین پیکر مطهر را در بهترین چیزی که داشتند یعنی قالی پیچیدند. وقتی مراسم آغاز می‌شود قالی را با گلاب می‌سازند و وارد حرم می‌کنند گویی دارند با پیکر آقا وداع می‌کنند. همزمان اهالی فین هم در صحن به عزاداری می‌پردازند. وقتی عزاداری خاوه‌ای‌ها تمام می‌شود قالی را با احترام به اهالی فین تحویل می‌دهند.

مردم عزادار فین که از شب قبل با پای پیاده از فین حرکت کرده‌اند با چوب که نماد سلاح است، قالی را کنار چشمه همراهی می‌کنند. در اینجا، قالی شسته نمی‌شود بلکه کنار چشمه چوب‌ها داخل آب می‌رود و به آن پاشیده می‌شود. عده‌ای هم جلو آن عزادارای می‌کنند انگار دارند شهید را روی دست تشییع می‌کنند. در نهایت قالی را در صحن عامر بن ناصر فینی به اهالی خاوه می‌دهند. آن‌ها هم دور ضریح طواف می‌دهند تا سال بعد. قبلا یکی از فرش‌های داخل حرم لوله می‌شد ولی سه سال است که قالی را اهالی خاوه بافتند و اهالی فین هم مواد اولیه آن را تامین کردند که مختص همین مراسم است و حین مراسم چنین می‌خوانند:

عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز

 مردم فین و خاوه صاحب عزان[عزایند] امروز

یا:

عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز

حضرت سلطانعلی پیش خداست امروز

وقتی در پایان پرسیدم که چرا قالیشویان تنها آیین مذهبی ایران است که تاریخ برپایی آن به تقویم شمسی است، توضیح داد: «وقتی تشیع به ایران رسید، کاشان یکی از نخستین مقاصد آن بود. آنان جشن مهرگان را که همیشه همین موقع از سال برگزار می‌شود و آن هم آیینی ملی مذهبی بود، بن‌مایه اسلامی بخشیدند. زیرا تاریخ وقوع شهادت حضرت علی بن محمدباقر به شمسی، در ۱۵ مرداد آن سال بوده ولی مردم کاشان با این تبدیل تاریخ، کوشیدند تا آن جشن را با این همزمانی معنویت ببخشند.»

حالا که از تجربه قالیشویانِ امسال که جمعه ۱۲ مهر برگزار شد، برگشته‌ایم، شاید مطالعه «قالی‌شویان: مناسک نمادین قالی‌شویی در مشهد اردهال» که مردم‌شناس شهیر، علی بلوکباشی نوشته و در مجموعه «از ایران چه می‌دانم؟» ازسوی دفتر پژوهشهای فرهنگی منتشر شده، مفید باشد.

عکس‌ها: امیرعباس آقابابازاده

 

نظر شما

 
2 + 13 =
 

به گزارش خبرنگار جی پلاس، به دنبال فشارهایی که رژیم بعث عراق به امام و اطرافیانش وارد آورد، ایشان که در تبعید به سر می بردند، باید کشور دیگری را برای اقامت انتخاب می کردند، که شنیدن این قصه از زبان خود آن حضرت شنیدنی است. این بیانات در دهم مهر ماه سال 58 در جمع هیات دولت وقت ایراد شده است:

«من مختصراً قصه ‏اى که واقع شد عرض مى‏ کنم. ما که از ترکیه وارد عراق شدیم، بعد هم وارد نجف، از طرف دولت عراق کراراً آمدند و اظهار داشتند که عراق مال شماست، و هر جا باشید، هر جا بخواهید، هر کارى داشته باشید انجام مى‏ دهیم. تا دولتها تغییر کرد. یکى پس از دیگرى تغییر کرد، و منتهى شد به این اواخر، که ما مقتضى دیدیم بیشتر از آن مدت در عراق فعالیت بکنیم. کم کم دولت عراق به طور تدریج در صدد جلوگیرى شد. ابتدا چند نفرى در [اطراف‏] منزل ما به عنوان حفاظت. و شایعه هم درست مى ‏کردند که اشخاصى آمده‏ اند براى ترور شما. بلکه یک دفعه گفتند پنجاه نفر آمده‏ اند! که من گفتم این متنش دلیل بر دروغ بودن است، براى اینکه ترور پنجاه نفرى هیچ وقت نمى ‏شود؛ باید یک نفر بیاید. کم کم مأمورها زیاد شدند. باز هم همین که ما مى‏ خواهیم حفاظت کنیم. لکن من از اول به بعضى دوستان مى‏ گفتم قضیه حفاظت نیست؛ قضیه مراقبت از این است که ما چه مى ‏کنیم. کم کم از بغداد یک وقت رئیس امْن آمد. او آدم ملایمى بود، و صحبتهایش هم همه تعارف بود و اینکه شما هر کارى بخواهید بکنید مانعى ندارد و هر عملى انجام بدهید مانعى ندارد و فلان، و ایشان رفت. بعد از چند روز یک نفر دیگرى آمد- که گفتند این مقدّم است بر آن رئیس امن- ایشان به طور رسمى به ما گفت که ما چون یک معاهداتى، تعهداتى، با دولت ایران داریم، از این جهت، نمى‏ توانیم تحمل کنیم که شما اینجا فعالیت بکنید. و شاید امروز همین مقدار گفت. و روز بعدش باز آمد و بیشتر و گفت که نباید شما چیزى بنویسید، یا در منبر صحبتى بکنید، یا نوارى پر کنید و بفرستید؛ براى اینکه این مخالف تعهدات ماست. من به او گفتم که این یک تکلیف شرعى است که به من متوجه است. من هم اعلامیه مى‏ نویسم، و هم در موقعش در منبر صحبت مى‏ کنم، و هم نوار پر مى‏ کنم و به ایران مى ‏فرستم. این تکلیف شرعى من است. شما هم هر تکلیفى دارید عمل کنید. بعد صحبتهایى کرد و چه و بالاخره منتهى شد به اینکه من همچو علاقه‏ اى به یک محلى ندارم. من هر جایى که بتوانم خدمت بکنم آنجا خواهم رفت و نجف پیش من مطرح نیست که من اینجا بمانم. گفت: خوب، شما هر جا بروید همین مسائل هست؛ یعنى جلوگیرى مى ‏شود. گفتم که من- در صورتى که هیچ در ذهن من این نبود، تا آن وقت هم نبود- که من مى ‏روم خارج. من مى ‏روم پاریس که مملکتى است که آن دیگر وابسته به ایران و مستعمره ایران نیست. البته ناراحت شد اما حرفى نزد. بعد آقاى دعایى هم بودند آنجا براى ترجمه- آقاى دعایى که الآن سفیرند- بعد من دیدم که اینها بنا دارند که با دوستان من بدرفتارى کنند. گفته بودند- آقاى دعایى گفت به من- که ما با خودش کارى نداریم؛ لکن ما آنهایى که اطراف او هستند چه خواهیم کرد، چه خواهیم کرد. من خوف این را داشتم که به اینها صدمه ‏اى وارد بشود. به آقاى دعایى گفتم که شما براى من بروید تذکره را بگیرید و ویزا بگیرید. البته قبلًا هم یک دفعه ایشان برده بود پیش رئیس امن، ایشان با ناراحتى گفته بود که شما مى ‏خواهید ما را با فلانى طرف بکنید؟ نه، نمى ‏دهیم. لکن این دفعه ویزا دادند براى خروج. و ما مى‏ خواستیم به سوریه برویم که آنجا اقامت کنیم؛ لکن اول بنا گذاشتیم کویْت برویم؛ و از کویْت که دو- سه روز بمانیم، برویم به سوریه. و هیچ هم در ذهن من این نبود که به فرانسه بروم. بنا بر این گذاشتیم، و بین الطلوعین یک روزى البته، تحت مراقبت مأمورین‏ اینجا، از در که من بیرون آمدم آقاى یزدى را دیدم. آقاى یزدى از همان در که من آمدم بیرون، دیگر همراه ما بود تا حالا. بعد، حرکت کردیم طرف کویت. و به سر حد کویت که رسیدیم، بعد از یک چند دقیقه ‏اى، که مثل اینکه حالا روابط بود با ایران، چه بود نمى‏ دانم- گمانم این است که رابطه با ایران بود- آمد آن مأمور و گفت که نه، شما نمى ‏توانید بروید کویت. من گفتم به او بگویید که خوب، ما مى‏ رویم از اینجا به فرودگاه، از آنجا مى‏ رویم. گفت خیر، شما از همین جا که آمدید از همین جا باید برگردید. از همان جا برگشتیم ما به عراق. و شب بصره بودیم، و فردایش به بغداد. و من در بصره بنا بر این گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامى، براى اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها مى‏ دادم. بنا گذاشتیم برویم فرانسه، و بعد، در همان جا هم- حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست- که یک اعلامیه ‏اى باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، و وضع رفتنمان، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم. ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. مسائلى بود که هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت. هر چه بود، و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود با اراده خدا بود. من هیچ براى خودم یک چیزى که، عملى خودم کرده باشم، یک چیزى براى خودم قائل باشم نیستم، براى شما هم قائل نیستم. هر چه هست از اوست. کارهایى مى‏ شود که ما اصلًا در ذهنمان نمى ‏آمد که این کار مثلًا باید بشود مى‏ شد، و مى‏ دیدیم که نتیجه دارد. در همین آخر که ما آمدیم تهران، و آقایان هم به عنوان وزارت بودند؛ حکومت نظامى اعلام کردند، من اصلًا نمى ‏دانستم که اینها براى چه حکومت نظامى اعلام کرده‏ اند- بعد به ما گفتند- لکن به ذهنم آمد که ما بشکنیم این حکومت نظامى را. آنها روز اعلام کردند که از ظهر به آن طرف حکومت نظامى. و من نوشتم و شکسته شد، و بعد ما فهمیدیم که توطئه بوده است. این حکومت نظامى براى این بوده است که بعدش مستقر بشوند در خیابانها نظامیها و قوایى که دارند؛ و شب کودتا کنند و همه ماها را و شماها را از بین ببرند، این را هم خدا کرد، هیچ ما در ذهنمان یک مسئله ‏اى نبود. ما به حسب آن عادت که نباید حکومت نظامى این قدر باشد و دارند مخالفت مى ‏کنند. ما در پاریس که وارد شدیم، البته دوستان آنجا، آقایانى که بودند، همه به ما محبت کردند. من جمله آقاى حبیبى تشریف داشتند؛ آقاى بنى صدر بودند؛ آقاى قطب زاده بودند؛ آقاى یزدى که همراهمان بودند؛ و دوستانى که در آنجا بودند. و بعد هم در خود پاریس یک جایى بود که من گفتم اینجا مناسب ما نیست. رفتیم به همان دهى که نزدیک بود. آنجا هم از اطراف کم کم هى آمدند. البته دولت فرانسه ابتداءً، حالا چه جور بود، یک قدرى احتیاط مى‏ کرد؛ لکن بعدش نه، با ما محبت کردند. و ما مطالبمان را در پاریس بیشتر از آن مقدارى که توقع داشتیم منتشر کردیم. و گاهى خبرگزاریهاى امریکا مى ‏آمدند آنجا و ما صحبت مى ‏کردیم. و به من مى‏ گفتند که این در تمام امریکا و یک مقدارى هم در خارج امریکا پخش مى ‏شود. ما مسائل ایران را، آنکه واقع بود در ایران، و مصایبى که بر ملت مى‏ گذشت، آنجا گفتیم. و قشرهاى مختلفى که از دوستان و جوانان ایران در خارج بودند از همه اطراف هر روز تقریباً دسته ‏اى، دسته ‏هایى مى‏ آمدند. و آن هم اسباب باز تقویت ما بود.»

صحیفه امام؛ ج 10، ص 194-

هفتمین روز درگذشت حاجیه خانم ایرانخواهی متعلقه مرحوم حاج عباس نمکی والده مکرمه دکتر سعید نمکی وزیربهداشت ودرمان وآموزش پزشکی , مراسمی در مسجد الحسین ع خ امیرکبیر کاشان با شکوه فراوان برگزار شد.

دراین مراسم که قشرهای مختلف مردم از جمله جامعه پزشکی , اساتید حوزه ودانشگاه ودیگر قشرهای مختلف مردم حضور داشتند پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید ومدیحه سرائی , دبیر جامعه روحانیت کاشان در سحنانی اهمیت خدمت به پدر ومادر را یاداور شد وگفت: این یک افتخار برای مردم ولایت پذیرخدمتگزار ومتدین کاشان همین بس که لیاقت داشتندکه یکی ازخدمتگزاران صدیق کشور از این شهر باشد .

وی با قدردانی وتشکراز مجموعه خانواده بهداشت ودرمان کاشان که با حضور خود نسبت به این این خدمتگزارابراز همددردی کنند گفت: دکتر نمکی از اولین رئیس دانشکده علوم پزشکی کاشان بودند که پس از ادغام با مجموعه های درمانی بدلیل خدمات شایانش به تهران منتقل ومعاونت بهداشت ودرمان را عهده دار شدند .

حجت الاسلام شاه فضل با یاد وخاطره آیت الله سید مهدی یثربی امام جمعه فقید شهرمان که برای تشکیل دانشگاه علوم پزشکی کاشان زحمات زیادی کشیدند وبرای تبدیل این مکان به مسجد که با کمک ابوی گرام دکتر نمکی که از خیرین بنام بودند طلب مغفرت وآمرش کرد واین نکته هم اضافه کرد که دکتر نمکی مطلبی فرمودند که من این مسئولیت برای برای آخرتم پذیرفتم .در این مراسم مسئولان فرماندار ونماینده مردم کاشان وآران وبیدگل علما وروحانیون اساتید دانشگاه وصنوف مختلف و مجموعه خدمتگراران بهداشت ودرمان شهرستان کاشان وشهرهای همجوار با حضوردراین مجلس ضایعه فقدان والده مکرمه وزیربهداشت ودرمان وآموزش پزشکی تسلیت گفتند.

حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون، در جمع عزاداران حسینی(ع) در سالن شهدای بسیج شهرستان کاشان،در سخنانی اهمیت تربیت در اسلام را یادآور شد وبااشاره به اینکه سیره عملی و کلامی ائمه اطهار(ع) پرداختن به تربیت نسل است، گفت: تربیت دینی به معنای شکوفا شدن لذت های الهی است که خداوند متعال درخمیر مایه عقل انسان نهفته است وکسانیکه در آینده در رکاب حضرت وبه عنوان خادمان اصلی بقیه الله العظم عج حضور داشته باشند باید از انسانهای تربیت یافته باشند .

این کارشناس مذهبی ، با بیان این که در مقطع فعلی پدران و مادران کمتر به نیازهای اصلی فرزندان خودتوجه دارند، گفت: متاسفانه با توجه به اینکه در جوامع امروزی پدر و مادر بیشتر به دنبال نیازهای اولیه فرزندان خود اعم از پوشاک، خوراک و مسکن هستند و از مسائل تربیتی آنها غافل شده اند، نسل آینده در مسیر تربیتی زیان خواهد کرد.

براساس روایات چه بسا پدرانی که به واسطه فرزندان صالح خود وارد بهشت می شوند، گفت: اگر انسان سرمایه گذاری خوبی را درتربیت فرزندانش داشته باشد، می تواند بهره خوبی برای جامعه و خودش داشته باشد.

وی، افزود: یک مهندس کامپیوتر برای سرویس بهتر دستگاه روشهای مختلفی را آزمایش می کند در حالیکه طرف ما انسان است که به ان توجه نمی شود .

این کارشناس تربیتی، آسیب های فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی جامعه را ناشی از تربیت ناصحیح فرزندان دانست و گفت: در هفته گذشته با تفاق جمعی از فعالان تربیت خانواده خدمت مقام معظم رهبری رسیدم عرض کردم مشکل اصلی خانواده نابلدی هست ونمی دانیم با فرزندان خود چگونه رفتار کنیم .         امروز اگر با دختران بدحجاب و بد پوشش در جامعه مواجه هستیم، در اثر وقت نگذاشتن و عدم تلاش پدران و مادران در تربیت آنها بوده است.

این کارشناس تربیتی در ادامه با انتقاد از مهریه های زیاد و با بیان این که پیامبراکرم(ص) مهریه زیاد را موجب افزایش کینه می دانستند، گفت: متاسفانه در جامعه کنونی مادران آن قدری که به مهریه زیاد دختران خود فکر می کنند، به فکر تربیت آنها نیستند.

وی افزود: بیش از ۳۰ درصد طلاق ها در دو سال اول زندگی مشترک زوج های جوان اتفاق می افتد، مهریه بالا، جهیزیه های گران قیمت عامل خوشبختی دختران نیست .

مراسم مقتل خوانی استاد رضا زاده در عاشورای حسینی با حضورجمعی از ارادتمندان حسینی از سوی هئیت رهروان عترت در مسجد عربی کاشان برگزار شد.

این مراسم که با مدیحه سرائی حاج رضاصدوقی توام بود استادرضا زاده درسخنانی مظلومیت حضرت اباعبدالله الحسین ع درصحرای کربلا را مورد بررسی قرارداد وگفت: امام حسین ع در پیامی اعلام کرد هرکس به من ملحق شود بشهادت می رسد این درحالی بود او را از سفر به کربلا نهی می کردند وعاقبت درروز عاشورا 30 هزار نفر در برابر 72 نفر صف آرائی کردند

وی به افرادی که در منبر هرچی از دهنشون درمیاد نسبت به شهدای مدفع حرم ورهبری جسارت می کنند که چه کردید میگم طی چند سال حضور داعش در منطقه 4هزار شهید مدافع حرم تقدیم کردیم هم سوریه حفظ شد وهم عراق وهم زن وبچه هایمان همه اسارت نرفتند, بی معرفت این امنیت برای شما غصبی وحرامتان هست , مگر که نشنیدی که مادرانی را از بچه هاشون جدا کردند وپس از مدتها تجاوز وگرسنگی غذائی به آنها دادند وبعدا گفتند این گوشت فرزندان شماست . چنین جنایاتی در تاریخ سابقه نداشته واگر یکهزار شهیدی ایرانی مدافع حرم رابه موقع نداده بودیم خدا می داند چه برسرما که باهدف ایران در منطقه آمده بودند,وامام حسین ع شهیداین جهل هاشدند. واین حرکت با انتقال پرچم حضرت ابوالفضل ع ونصب برگنبد حضرت زییب س اجرائی شد .

استاد رضا زاده دربخش دیگری از سخنانش با ذکر نمونه هائی از ایثاروفداکاری در روز عاشورا اهمیت گریه برابا عبدالله الحسین ع راکه مظلومانه بشهادت رسیدند یادآور شدوافزود ائمه معصومین س تاکید کردند هر وقت مصیبتی به شما می رسد در رثای امام حسین ویارانش نوحه سرائی کنید .

حجت الاسلام خانی دردومین شب سخنرانی خودکه پیرامون تشابه قیام امام حسین بااصحاب کهف واینکه حرف حق را چگونه بزنیم که پذیرش داشته باشدگفت: عزاداری وگریه برای مصائب اهلبیت س پسندیده است بلکه تدبر و تفکر بر سخنان حضرت مهمتراست.

وی به یکی از خطبه های امام حسین ع اشاره کرد وگفت: هرکس ببیند شاهی زور می گوید حرام خدا را حلال کرده,پیمان خدا را شکسته , از مسیر خدا بیرون رفته, رفتارش گناه آلود شده اگر راهش را از این سلطان جدا نکند با آن سلطان جائر شریک است .

این کارشناس مذهبی افزود: این مهم اگر محقق نشودبجای طاعت خدا طاعت شیطان شود,فساد فرا گیر می شود, حدود خدا روی زمین بماند بیت المال به تاراج می رود.

حجت الاسلام خانی ادامه داد: فرموده های امام حسین ع در این خصوص یادمیدهداز تنها بودن وجدا شدن از چامعه پر فساد نباید ترسید وهمواره باید برای حاکم کردن ارزشهای دینی تلاش کرد .

عزاداری کربلائیهای مقیم کاشان در محرم امسال با اچرای برنامه های متنوع عزاداری یاد وخاطره این ایام را گرامی می دارند.ده شب اول عزاداری محرم با سخنرانی حجت الاسلام خانی خواهد بود.

عزاداری حضرت قاسم ع در شب هفتم ,پوشیدن کفن وعزاداری دوره ای در چند عزا خانه در شب عاشورا, کاروان بنی اسد وخیمه سوزی درشب 12 محرم وایستگاههای پذیرائی شب وتوزیع صبحانه درمناسبتهای مختلف این ماه از دیگر برنامه های هئیت کربلائیها کاشان می باشد .                                                  

آیین ترحیم درگذشت والده دکتر سعید نمکی « وزیر کاشانی بهداشت، درمان وآموزش پزشکی»،شامگاه یکشنبه با حضور انبوه اقشار مختلف مردم کاشان در مسجد جامع زیارت حبیب بن موسی علیهماالسلام برگزار شد.

به گزارش کاشان آنلاین، در این آیین ترحیم که با حضور حضرت آیت الله یثربی، برخی شخصیتهای برجسته از جمله مهندس محلوجی و دکتر فاضل «وزرای اسبق معادن و فلزات و بهداشت و درمان»، دکتر حجت «نخستین ریس سازمان میراث فرهنگی کشور»، کلانتری «رییس سازمان حفاظت محیط زیست و وزیر اسبق کشاورزی»، جمعی از مدیران، مسؤلان و معاونان دستگاههای اجرایی و همچنین اقشار مختلف مردمی شهرستان کاشان نیز همراه بود،حاضران ضمن قرائت فاتحه و طلب علو درجات برای «مرحومه ایرانخواهی» از درگاه خداوند متعال ، ضایعه درگذشت این بانوی مکرمه را به فرزند ایشان دکتر سعید نمکی تسلیت گفتند.

 

به مناسبت فرا رسیدن ماه عزای حضرت ابا عبدالله الحسین ع و72 تن از یاران پاکباخته اش آئین ویژه زیارت عاشورا در بیت حاج عباس احتشام برگزار شد .

این مراسم که در دهه اول محرم وبا حضورشخصیتهای نخبه شهر اعم از سیاسی اجتماعی , فرهنگیان, پزشگان , اصناف وبازاریان ودیگر قشرهای مختلف مردم علاقمند برگزار شد , شرکت کنندگان ضمن بهره گیری از فیوضات معنوی دعاها وزیارات وارده ازسخنان ارزشمند استاد عباس احتشام استفاده کردند .

در این مراسم همچنین مداحان اهلبیت س از جمله حاجی آقا حلاجی درفضائی آکنده ازحزن واندوه در سوک سالار شهیدان حسین ابن علی ع ویاران پاکباخته اش ومصائبی که به خاندان مطهرش وارد شده است به نوحه خوانی وسینه زنی پرداختند .

یکی از رسائل ملاصدرا، رساله سه اصل است که در آن، همزمان متشبّهان به علم و صوفیان بازیگر را نقد می کند.وی ضمن بحث، گریزی هم به کربلا و شهادت امام علی و حسن مجتبی و دیگر امامان (علیهم السلام) می زند، و شهادت آنان را بیش از آن که بدست قاتلان و ضاربان مستقیم آنان بداند، ناشی از رفتار ریا کارانه و نفاق مشتبهان به اهل علم و تقوا می داند.

تعبیر او در باره شهادت امام علی علیه السلام جالب است که حضرتش «نه به ضرب ابن ملجم، بلکه به سکنجبین شهد صلاح ابوموسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شرب شهادت نوشید». امام حسین علیه السلام را هم شهید سقیفه می داند نه خنجر بیداد شمر بن ذی الجوشن.
عبارت او این است:
پس زنهار که به علم ظاهر و صلاح بی بصیرت، مفتون و مغرور نگردی، که هر شقاوتی که به مردودان راه یافت، از غرور علم ظاهر و عمل بی ‌اصل راه یافت، و آنچه در قصص الانبیاء خوانده‌ای یا از احوال شهداء و اولیاء شنیده‌ای، از مصیبتها و محنتها که بخاندان نبوت و ولایت و اهل بیت عصمت و طهارت راه یافته، اگر نیک دریابی، آنها همه از نفاق و کید اهل شید و ریا و غدر و حیله متشبهان باهل علم و تقوی برخواسته.
علی مرتضی علیه السلام نه بضرب ابن ملجم بر زمین افتاد، بلکه بسکنجبین‌ شهد صلاح ابو موسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشید،
و امام حسین علیه السلام نه بخنجر بیداد شمر ذی الجوشن خوابید، بلکه بمعجون افیون پر سمّ مکر و افسون و تریاق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاک کربلا آمیخته شد، که" قتل الحسین یوم السقیفة".
و همچنین پارهای جگر حسن مجتبی علیه السلام از کید و غدر نهانی معاویه بخاک محنت ریخت،
و برین قیاس هر چه بسائر ائمه علیهم السلام واقع شده همه بزور شید اعدا و مکر و تلبیس ارباب رزق و ریا بوده، و با این همه ظلم و بیداد و فتنه و فساد که ازیشان سرزد ذره‌ای از جاه و قدر و منزلت اهل ولایت و حقیقت کم نگشت،
و در دنیا و آخرت معزز و مکرم بودند و خواهند بود بلکه این طایفه اعداء خود را در دین و دنیا رسوا کردند و بعذاب سرمد و سخط الهی تا ابد خویشتن را مبتلی ساختند.

آنان که ره دوست گزیدند همه
در کوی شهادت آرمیدند همه
در معرکه دو کون، فتح از عشق است
با آن که سپاه او شهیدند همه
(رساله سه اصل، ج‌1، ص: 122)

* منبع: کانال تلگرام نویسنده